جدول جو
جدول جو

معنی یخ یخی - جستجوی لغت در جدول جو

یخ یخی
سرمایی، کسی که زیاد سردش شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ یَ)
کلمه ای است که ساربانان هنگام خوابانیدن شتر گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ چَ)
بازیچۀ اطفال است، دارای دسته و سری که ظرف کوچک بستۀ میان تهی است و در آن چند دانه ریگ است و بچه ها آنرا تکان داده از صدای آن لذت میبرند. (فرهنگ نظام). جق جقه
لغت نامه دهخدا
(یَ)
برگرفتن یخ از ظروف و لیوانها. (یادداشت مؤلف) ، پاک کردن و زدودن یخ از جدار و دیوارۀ یخچالهای برقی
لغت نامه دهخدا
(یَکَ / کِ)
عمل یخ کش. (یادداشت مؤلف). حمل یخ با ارابه یا وسایط نقلیۀ دیگر از یخچال و کار خانه یخ سازی به جاهای دیگر. و رجوع به یخکش شود
لغت نامه دهخدا
(یِ یِ یِ)
آوازی است که برآرند چون گفتار کسی را والوچانیدن خواهند. آوازی که بدان سخن کسی و بالاخص پیران را والوچانند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کلمه ای است که گاه تعجب گویند، (از تاج العروس ج 10 ص 421) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یی یی
تصویر یی یی
کلمه ایست که گاه تعجب گویند
فرهنگ لغت هوشیار
قلقلکی، مبتلا به تنگی نفس
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی اسباب بازی شبیه تفنگ که از ساقه ی توخالی برخی گیاهان
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگوله ای که صدای بم داشته باشد، گونه ای بازی با گردو در این بازی گردویی را می غلتانند تا
فرهنگ گویش مازندرانی